تو بانوی نارنجی بودی ، این را همه میدانستند... نارنجی...حتی وقتی هیچ نوری نمیتابید. با این همه من هر بار برایت صورتی میدوختم. آخر دلم میخواست صورتی بپوشانمت! صورتی ِ خیلی روشن...انگار قلموی قرمز را توی یک پالت پر از رنگ سپید زده باشی ...
------------------
پ.ن: شماها اصلن به سمت چپ صفحه توجه کردید؟ به لطف خواهر عزیزم آرشیو کم کم داره برمیگرده.
پ.ن2: ترانهی ابی رو که در پست قبل بهتون معرفی کردم شنیدید؟
راجع به مطلب اصلی که من چیزی نفهمیدم اما در مورد پی نوشته هات باید بگم ۱- خیلی خوشحال ام که دوباره وبلاگت رو بدست میاری(اما این رو هم بگم که این مربوط یه وبلاگت توی بلاگفا می شه نه توی بلاگ اسکای بعدا نگی اینها فقط میان الکی نگاه می کنن یا به قول خودت توی اولین نظری که برام گذاشتی بعد از اینکه کلی ما رو شستی گفتی نمی دونم چرا این همه نظر مثبت داری توی بلاگفا همه تعریف می کنن از آدم اما در مورد ۲- ممنون از آهنگی که گذاشته بودید خیلی قشنگ و دلنشین و عمیق بود
فکر نمیکردم هنوز اولین نظری رو که برات گذاشتم یادت باشه.فکر کنم سر قضیهی مجتبی سمیعی نژاد بود که جوش آوردم.