ترانه‌ای در تاریکی

آن که جایگاهش را شناخت/ چگونه می‌شود جلویش را گرفت؟

ترانه‌ای در تاریکی

آن که جایگاهش را شناخت/ چگونه می‌شود جلویش را گرفت؟

زن نارنجی 2

 

تو بانوی نارنجی بودی،..... بانوی نارنجی‌ای که بر قله‌ی عاشقی هم، از ضمیر و پسوند‌ مالکیت متنفر بود.

 هیچ وقت...هیچ وقت اجازه ندادی " بانوی من " بخوانمت...شاید از آینده می‌ترسیدی. می‌دانی...نارنجی بودن تو ، برای من که پالت‌ام همیشه پر بود از رنگ صورتی، تجربه‌ای سخت، هیجان انگیز و نو بود. گاهی فکر می‌کردم ظهور تو میان نقش‌های از پیش تعیین شده‌ی این بوم، تنها یک هوس زود گذر برای تجربه‌ی رنگی جدید بود! ......اما بعد‌ها دیگر هوس نبود.....من عاشق نارنجی شده بودم، بی‌آن‌که از صورتی خیلی روشن دل‌کنده باشم و این نوسان و گیجی میان تو و صورتی روشن همه چیز را دو تکه کرده بود.

 

((شاید ادامه داشت!))

-------------------------

پ.ن: دلیل نوشتن مجموعه‌ی "زن نارنجی" برای خودم هم به درستی روشن نیست. شاید علتش نوشتن خطی از پراکندگی‌ بیشمار و حس‌های متضادی باشد که هر از گاه به جان هم می افتند.و حتی هنگام نوشتن هم از این سو به آن سو  می‌کِشَندم.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 22 خرداد 1385 ساعت 01:28

سلام با تشکر از زحماتتون اگر می خواهید در مورد تناقضات قرآن و اشکالات علمی موجود در متن قرآن و زنان پیامبراسلام و... بیشتر بدانید به این ادرس سری بزنیدwww.alcoran.blogsky.com

انامن الحیدریون دوشنبه 22 خرداد 1385 ساعت 16:22 http://hydar.blogfa.com

من همچنان نفهمیدم جریان چیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد