ترانه‌ای در تاریکی

آن که جایگاهش را شناخت/ چگونه می‌شود جلویش را گرفت؟

ترانه‌ای در تاریکی

آن که جایگاهش را شناخت/ چگونه می‌شود جلویش را گرفت؟

بد آموزی؟؟؟

 

چندی پیش کتاب قدیمی، کوچک و کم حجمی پیدا کردم به نام ( سیر بدآموزی در دیوان شهریار)!!! با این‌که هنوز چند صفحه‌ای مانده تا تمامش کنم، اما نتوانستم تحمل کنم و چیزی ننویسم! کتاب به قلم " مهدی اکبری حامد " و  است و به عقیده‌ی من با ادبیاتی فوق‌العاده سطح پایین و توهین آمیز نوشته شده.

من دیوان اشعار شهریار را نخوانده‌ام اما فکر می‌کنم تنها هدف از چاپ این اثر بر ملا کردن تمایلات همجنس‌گرایانه‌ی "شهریار" بوده که ظاهرن جناب نویسنده از لابه‌لای اشعار شاعر به این کشف بزرگ نائل آمده!!!!! در مقدمه کتاب آمده که " من نمی‌خواهم با نوشتن این سطور با شهریاری که (حیدر بابایه سلام) را آفرید کشتی بگیرم" و در چند جای کتاب ذکر شده که " انگار شهریاری که این اشعار را نوشته همان شهریار نیست که منظومه‌ی حیدربابایه سلام را سرود" (نقل به مضمون). ابیات بسیاری از میان سروده‌های شهریار در این کتاب مثال آورده شده که حاکی از روابط عاشقانه‌ی او با همجنسان خویش است اما من نمی‌دانم بد آموزی این‌ها در چیست؟ انسان این همه انرژی و وقت صرف کند و دیوانی را مو به مو بررسی کند که آخرش بیاید و بگوید فلان شاعر با شاطر یا قصاب محل رابطه داشته؟؟ نقل از کتاب: ( امان از درد بی‌درمان، امان از دردی که گریبان‌گیر کسی بشود و دیگران را هم بخواهد با این اشعار بدان مبتلا سازد) (صفحه 27) !!! من متوجه نمی‌شوم نگرانی نویسنده از چیست؟ یعنی از این می‌ترسد که کسی دیوان شهریار را بخواند و برود همجنس‌گرا شود؟!!! اولن که خوب برود همجنس‌گرا شود تو را سننه ؟ و دوم این که آخر کدام آدمی با خواندن شعر همجنس‌گرا می‌شود؟؟

نقل از کتاب: (...این دیگر جدا بیماریست. شاعر مثنوی "تخت جمشید" که آن همه زیبایی و پاکی را در این شعر ...بنیان می‌گذارد چگونه همه‌ی زیبایی‌ها را زیر پا نهاده و به آرایش چهره و شهوت و تمایلات ناپسند پرداخته و آن را در معرض افکار قرار می‌دهد؟ خواننده با آرزوی تفرج و درک زیبایی و معرفت به باغ طبع شاعری روی می‌آورد و او را سرگرم مشاهده [شاهد بازی] با ستبر گردنی می‌بیند که بی‌خودانه کام می‌جوید و زاری کنان فریاد می‌زند: به پا گفته بودی به سر خواهم آمد / به نزد تو شیرین پسر خواهم آمد ) در آخر نویسنده می‌نویسد که اگر طرفداران شهریاری که این همه بدآموزی به ملتش ارزانی داشته بخواهند که سر به تنم نباشد باکی نیست چرا که آب به لانه‌ی مورچگان ریخته‌ام. (نقل به مضمون)

بد آموزی و این حرف‌ها همه بهانه است. این همان خصلت قشنگ بسیاری از افراد در این مرز پر گوهر است که خوب و بد حرف‌ها و درست و نا‌درستی کارهایت را از روی تمایلات و روابط جنسی تو می‌سنجند!!

************

(سیر بد آموزی در دیوان شهریار) / مهدی اکبری حامد / نشر فرهنگ

(نوشته نشده که چاپ چه سالی است.)