خانوادهام برای زندگی به شهر دیگری خواهند رفت و من حداقل تا پایان دورهی لیسانس (یکسال و نیم دیگر) اهواز هستم. آنقدر کار سرمان ریخته که من یکی ترجیح میدهم خود را به نفهمی بزنم!!! اصلن نمیدانم باید از کجا شروع کنم. تا دست به چیزی میزنم یادم میآید که من هنوز ساکن اینجا هستم و به وسیلههایم احتیاج دارم. آنقدر دور خودم چرخیدم که بابا پیشنهاد داد مسئولیت تخلیه کتابخانهها، دستهبندی کتابها و انتقال آنها به کارتن را به عهده بگیرم. من هم با هیجان قبول کردم. کاری لذت بخشتر از این نمیتوانستم پیدا کنم.
اول از همه رفتم سراغ بخش پایینی کتابخانهی بابا، همان جا که همیشه دو لنگهی درش بسته است و قفل. 4 طبقه کتاب که به صورت فوقالعاده فشرده چیده شدهاند و همه کاهی و رنگ پریده هستند. ولو میشوم روی زمین ، دسته دسته کتابها را بغل میکنم و ستون ستون کنارم میچینمشان. طبقات که خالی میشوند نفس راحتی میکشم و شروع میکنم به وارسی تک تک کتابها. روی جلد خیلیهاشان با خودکار آبی یک دایره کشیده شده، از بابا که میپرسم میگوید همهی اینها از کتابسوزی اوایل انقلاب جان به در بردهاند...این دایرههای آبی یعنی این کتاب باید نابود شود وگرنه باعث دردسر خواهد شد! و بعد از 2 گونی کتابی میگوید که او و مامان توی بیابان رها کردهاند...
سری نسبتن کامل کتابهای "داریوش عبادالهی" اینجاست. "هرزه گیاه ماجراجو"..."مرداب انزلی"..."بابا علی" و...خیلی بچه بودم که خواندمشان، تقریبن هیچ چیز به یادم نمانده. "فریدون تنکابنی" را مییابم ، "منصور یاقوتی" و "علی اشرف درویشیان". از همهشان بیشتر عاشق "درویشیان" بودم (هنوز هم هستم).
..."تاریخ ایران " و "اسلام در ایران" به قلم " پطروشفسکی" و ترجمههای تاریخی "کریم کشاورز" هر دو با دایرهای آبی رنگ و بزرگ بر جلدشان! ...
اشعار زیبای "امه سزر"...."تفسیر موسیقی ــ سعدی حسنی"...."جامعهشناسی هنر ــ آریان پور" و ...
کتاب زیبای "پداگوژیکی" اثر "ماکارنکو" را مییابم ...اصلن یادم نمیآید چند ساله بودم که خواندماش...محشر بود....2 کتاب دیگر از "ماکارنکو" پیدا میکنم که قبلن ردیف پشتی بودهاند و از چشم من دور !!
اگر بخواهم همهی کشفهایم را بگویم 24 ساعت طول میکشد!!! و البته ممکن است خواندنش برای شما تا همین اندازه هم جالب نبوده باشد.
-------------------------------------
پ.ن: این فوتبال تمام بعد از ظهرهای مرا نابود کرده!! نمیتوانم از جلوی تلویزیون تکان بخورم!
به شرطی که سوء استفاده نکنید اعلام موضع میکنم و به شما میگویم که از وقتی یادم میآید یکی از طرفداران پر و پا قرص ( ایتالیا ) بوده و هستم!
اسلام با تشکر از زحماتتون اگر می خواهید در مورد:آیا قران از جانب خدا آمده است؟ و یا کاردستی محمد است؟ تناقضات قرآن و اشکالات علمی موجود در متن قرآن و زنان پیامبراسلام!!! و احادیث که نشانگر علم لا یتناهی ائمه!!!... بیشتر بدانید به این ادرس سری بزنیدwww.alcoran.blogsky.com
سلام
می دونی،رفتن همیشه سخته. به خصوص وقتی همه برن و تو تنها باشی.
آتشی ز کاروان جدا مانده/این نشان ز کاروان به جا مانده/یک جهان ترانه تنها/مانده در میان صحرا/به درد خود سوزد/به سوز خود سازد/من هم ای یاران .....
واسه تو که اینقدرا هم اوضاع بد نیست.ولی این تابستون که تمام بشه،« یکی» می مونه و یکی بودنش.شاید از «گ» که بپرسی بدونه من چی می گم.
به هر حال این یکسال و نیم یه فرصت جالب تو زندگیته.هر چقدر سخت باشه هم،ولی ازش استفاده کن.موفق باشی.
جام جهانی رو هم بیخیال. جام بیخودیه.تو این ۴ تا تیم باقی مونده، قهرمانی هیچ کدوم واسه من توفیری نداره . فقط آلمان نه ترجیحا. امیدوارم لااقل ایتالیایی ها تو رو خوشحال کنن.
راستی،لذت گشت و گذار وسط وسایل قدیمی بابا و مامان ها حرف نداره. حال کن!
شاد باشی.
گاهی اوقات این تنهایی است که ما را می سازد مثلا برای خود من باعث شده که توی کارهای خونه کمک کنم بعدش هم نمی دونم چرا توی ایران همه طرفدار ایتالیا و آرژانتین هستن و از تیمهای دیگه خوششون نمیاد